دیوونگی یعنی...
دیوونگی یعنی...
عاشقانه های من برای خانم ترین،خانم های دنیا...برای یه بی معرفت مغرور...مینویسم برای عشقم ღღღ˙·٠•●♥نگین♥●•٠·˙ღღღ که شاید هیچ وقت دستانش سهم من نباشد...
دیوونگی یعنی...
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
هرچه پیش آمد
هر اتفاقی افتاد
فراموش نـــــکــــــــن که
دوسـتـــــت داشته ام
که دوستت دارم
و هیچ کس
هیچ کجا
هیچ وقت
نمی تواند گرمایی را که ...
تو به لحظه هایم بخشیدی
تکرار کند .
پشت این چشم ها
ابرها درگیرند
و من
کنار خنده هایت می مانم
در این دقایق دلتنگی
.
.
.
ایـن گلــویـم را هـر از گــاهــی بــایـد ..
بتــراشمـ تــا بـرای دلتنگـی هــایــ تــازه جــا بــاز شـود ..
دلتنگــی هــایـی کــه مـی تــواننـد
آدمـ را خفــه کننــد
.
.
.
فصل عوض میشود
جای آلو را
خرمالو میگیرد
جای دلتنگی را
دلتنگی
” علیرضا روشن ”
.
.
.
از بس که گفتم دلم تنـــگ است،
دهانـــم گشــــاد شد ! !
.
.
.
دلتنگی یعنی :
روبروی دریا ایستاده باشی و
خاطره ی یک خیابان خفه ات کنه . . .
.
.
.
ساز دلت که کوک نباشد …
فرقی نمی کند کجا باشی !
سرزمین مادری ؛ یا خانه پدری
هر دو یک رنگ دارد،
رنگ دلتنگی
.
.
.
حــوصــله ام بـــرفــی سـت !
بــا یـک عــالــمه قنـــدیـــل ِ دلتـــنگی ،
از گــوشـه ی دلــــم آویـــــزان !
آهــــای !
کـــافــی ســت کمــی “هــا” کنــید ،
تـــا کــه “آب” شــــوم !
.
…
.
.
بعـد ِ هــر طــوفــانــ آسمـــان هـــای صـــاف و روشـن مـی آیـند
آیـــا تــو هـمـ بعــد از دل ِ تنــگ مــن مــی آئــی ؟
.
.
.
با زنت شوخی کن
سر به سرش بگذار
از غذایش بچش
از دستپختش تعریف کن
و بدان که اگر گاهی هم ظرف ها را تو بشوری
آسمان خدا به زمین نمی آید…!
آخر می دانی؟
او همان دختر رویاهای دیروزت است
که به آشپز خانهء زندگی امروزت آمده…!
باور کن بدون او
اجاق خانه ات حسابی کور کور است...